سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بعد از 12 سال زندگی...

نظر

یک وقتهایی که نشسته‌ام و نگاهش می‌کنم حس میکنم اگر روی صندلی پارک روزنامه بخواند، باد زورش نمیرسد حتی برگه‌های روزنامه‌اش را تکان بدهد چه جوری با مَنی سر می کند که نسیم یک خاطره یا چندگام اول یک موسیقی جوری از جَو زمین پرتم می‌کند بیرون که انگار روی یک الاکلنگ نشسته‌ام و یک دفعه آن طرفش وزنه‌ی پانصد کیلویی می‌اندازند.

 

با یک اَخم.... با یک لبخند... با یک جمله انگار از روی یک تخته شیرجه هُلم داده‌اند به عمق دریاچه‌ای سرد.

سرم را آب در‌می‌آورم خیس و لرزان

می‌بینم روزنامه اش را ورق می زند... آرام... خونسرد! 

 

تمام این سالها اختلافات بزرگی بین رفتار، دیدگاه و سلیقه‌ ی ما بوده.

 نمی‌خواهم بگویم به قول معروف کشتی زندگی‌مان حالا به ساحل آرامش رسیده، خیر... که گاهی جوری می‌کوبد به صخره‌ها که هرلحظه میگویم حالاست که تکه تکه شود که یک دفعه "دخترک" ظاهر میشود و سکان را می گیرد دستش، 90 درجه به راست... بعد یه چپ... بعد سکوت و آرامش پخش می‌شود همه جا.

 

دخترک دوازده ساله ازدواجمان را میگویم  او که دیگر یک دختر بچه ی نق نقو نیست  با جیغ و گریه خواسته هایش را بیان نمیکند.

 

 دختری عاقل است که بلد است موهایش را قشنگ شانه کند. تِل بزند جوری رفتار کند که کمی بیشتر از سنش نشان بدهد.

 

‌ حالا دلخور که می شود

 آرام و شمرده حرفش را می زند! 

با گوشه‌ی دامنش بازی می‌کند ‌و یواش یواش خواسته هایش را میگذارد روی میز.

 

 بلد شده خارج از خانه چه شکلی رفتار کند. مهمان که بیاید شلوغی‌های دور و برش را هُل بدهد زیر میز و لبخند بزند و در کنار همه‌ی این خوبی‌ها، مهمترین خصوصیتش این است که هنوز هم دارد قد می کشد!

 

این‌ها را نوشتم چون باید یاد خودم می‌انداختم که ایرادهای بزرگم را اصلاح نکرده‌ام.

 فقط تلاش کرده‌ام پنهانشان کنم.

 

 با اینکه قبول دارم هیچ آدمی بی‌عیب نیست، چرا گاهی توقع دارم که او بدون ایراد رفتار کند.

ما دو نفر متفاوتیم... او علاقه‌ای به پنهان کردن ایراداتش ندارد چون اعتقاد دارد آنهایی که من بهشان قفلی میزنم،اساسا ایراد نیستند.

 اینجاست که دخترک دوازده ساله‌ی ازدواجمان لبش را می‌آورد کنار گوشم و می‌گوید: 

اهمیت نده!

سخت نگیر! 

مهم نیست واقعا !

بیخیال!

به روی خودت نیار!

 کِش نده احمق!

(بی ادب و بددهن هم می شود گاهی و بقیه چیزهایی که می گوید اینجا قابل بیان نیست ولی خب عوضش ناخدای خوبیست)